English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (6792 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to make r. after something U چیزی را جستجو کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
to seek a remedy for something U چاره یا درمان برای چیزی جستجو کردن
Other Matches
linear U روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا به جواب برسد.
searched U روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
search U روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
searchingly U روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
searches U روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
to watch something U مراقب [چیزی] بودن [توجه کردن به چیزی] [چیزی را ملاحظه کردن]
backwards U جستجو برای دادهای که در محل نشانه گرد قرار دارد یا در انتهای فایل است و جستجو تا ابتدای فایل
distribute U سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود
distributing U سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود
distributes U سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود
to stop somebody or something U کسی را یا چیزی را نگاه داشتن [متوقف کردن] [مانع کسی یا چیزی شدن] [جلوگیری کردن از کسی یا از چیزی]
scours U جستجو کردن
to feel after any thing جستجو کردن
seeking U جستجو کردن
to hunt up U جستجو کردن
mouses U جستجو کردن
hunt up U جستجو کردن
scour U جستجو کردن
mouse U جستجو کردن
ransack U جستجو کردن
scoured U جستجو کردن
seek U جستجو کردن
ransacked U جستجو کردن
ransacking U جستجو کردن
ransacks U جستجو کردن
hunt for U جستجو کردن
to browse through U جستجو کردن
to scratch about U جستجو کردن
to rummage U جستجو کردن
surveillance U جستجو کردن
searchingly U جستجو کردن
to search after U جستجو کردن
snook U جستجو کردن
search U جستجو کردن
to search U جستجو کردن
searches U جستجو کردن
to smell about U جستجو کردن
seed U جستجو کردن
hunt after U جستجو کردن
seeks U جستجو کردن
track down <idiom> U جستجو کردن
seeds U جستجو کردن
searched U جستجو کردن
seach U جستجو کردن
go through <idiom> U جستجو وکنکاش کردن
to sift through something U با زیر و رو جستجو کردن
to prospect [for] U جستجو کردن [برای]
to grub about U جستجو کردن [برای]
to grub U جستجو کردن [برای]
to hunt out U جستجو کردن ویافتن
to search U گشتن [جستجو کردن]
wild goose chase <idiom> U ناامیدانه جستجو کردن
serviced U برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
service U برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
search and clear U جستجو و پاک کردن دشمن
grubbed U زمین کندن جستجو کردن
grub U زمین کندن جستجو کردن
grubs U زمین کندن جستجو کردن
extension U طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
extensions U طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
inspected U جستجو کردن بررسی کردن کنترل
inspect U جستجو کردن بررسی کردن کنترل
inspecting U جستجو کردن بررسی کردن کنترل
inspects U جستجو کردن بررسی کردن کنترل
to dig up U با به هم زدن [جستجو کردن] از خاک در آوردن
to seek somebody out U جستجو برای پیدا کردن کسی
to portray somebody [something] U نمایش دادن کسی یا چیزی [رل کسی یا چیزی را بازی کردن] [کسی یا چیزی را مجسم کردن]
head-hunting <idiom> U جستجو کردن برای یافتن شخصی شایسته ولایق
to regard something as something U چیزی را بعنوان چیزی تفسیر کردن [تعبیر کردن]
lay hands upon something U جای چیزی را معلوم کردن چیزی را پیدا کردن
to see something as something [ to construe something to be something] U چیزی را بعنوان چیزی تفسیر کردن [تعبیر کردن]
combing U شانه کردن جستجو کردن
attempt U تقلا کردن جستجو کردن
attempted U تقلا کردن جستجو کردن
combed U شانه کردن جستجو کردن
hunted U صید کردن جستجو کردن در
comb U شانه کردن جستجو کردن
fish U جستجو کردن طلب کردن
fishes U جستجو کردن طلب کردن
attempts U تقلا کردن جستجو کردن
hunting U شکار کردن جستجو کردن
attempting U تقلا کردن جستجو کردن
hunt U صید کردن جستجو کردن در
hunts U صید کردن جستجو کردن در
to look up U نگاه کردن جستجو کردن
fished U جستجو کردن طلب کردن
to depict somebody or something [as something] U کسی یا چیزی را بعنوان چیزی توصیف کردن [وصف کردن] [شرح دادن ] [نمایش دادن]
to appreciate something U قدر چیزی را دانستن [سپاسگذار بودن] [قدردانی کردن برای چیزی]
modifying U تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modify U تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modifies U تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
coveting U میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
covet U میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
covets U میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
correction U صحیح کردن چیزی تغییری که چیزی را درست میکند
to scramble for something U هجوم کردن با عجله برای چیزی [با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
searches U فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
search U فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
searchingly U فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
searched U فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
think nothing of something <idiom> U فراموش کردن چیزی ،نگران چیزی بودن
sleep on it <idiom> U به چیزی فکر کردن ،به چیزی رسیدگی کردن
rectify U درست کردن چیزی یاصحیح کردن چیزی
rectifies U درست کردن چیزی یاصحیح کردن چیزی
rectified U درست کردن چیزی یاصحیح کردن چیزی
see about (something) <idiom> U دنبال چیزی گشتن ،چیزی را چک کردن
to give up [to waste] something U ول کردن چیزی [کنترل یا هدایت چیزی]
to mind somebody [something] U اعتنا کردن به کسی [چیزی] [فکر کسی یا چیزی را کردن]
fixes U می کردن چیزی یا متصل کردن چیزی
fix U می کردن چیزی یا متصل کردن چیزی
document U عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
documented U عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
documenting U عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
to concern something U مربوط بودن [شدن] به چیزی [ربط داشتن به چیزی] [بابت چیزی بودن]
prowl U جستجو
quest U جستجو
queries U جستجو
queried U جستجو
seeks U جستجو
right of search U حق جستجو
inquisitions U جستجو
quests U جستجو
inquisition U جستجو
seeking U جستجو
query U جستجو
prowled U جستجو
prowling U جستجو
prowls U جستجو
research U جستجو
researched U جستجو
seek U جستجو
researches U جستجو
querying U جستجو
researching U جستجو
look up U جستجو
on the lurk U در جستجو
investigation U جستجو
probed U جستجو
searches U جستجو
probes U جستجو
investigations U جستجو
searched U جستجو
databases U جستجو
database U جستجو
probe U جستجو
rummages U جستجو
rummaged U جستجو
rummage U جستجو
hunt U جستجو
hunted U جستجو
hunts U جستجو
searchingly U جستجو
search U جستجو
rummaging U جستجو
flavorings U چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
flavoring U چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
flavourings U چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
flavouring U چیزی که برای خوش مزه کردن ومعطر کردن بکارمی رود
lyophilization U خشک کردن چیزی بوسیله منجمد کردن ان در لوله هی خالی از هوا
prejudge U تصدیق بلا تصور درباره چیزی کردن پیشداوری کردن
to prescribe something [legal provision] U چیزی را تعیین کردن [تجویز کردن] [ماده قانونی] [حقوق]
prejudged U تصدیق بلا تصور درباره چیزی کردن پیشداوری کردن
prejudges U تصدیق بلا تصور درباره چیزی کردن پیشداوری کردن
prejudging U تصدیق بلا تصور درباره چیزی کردن پیشداوری کردن
to tarnish something [image, status, reputation, ...] U چیزی را بد نام کردن [آسیب زدن] [خسارت وارد کردن] [خوشنامی ، مقام ، شهرت ، ... ]
premeditate U قبلا فکر چیزی را کردن مطالعه قبلی کردن
to pirate something U چیزی را غیر قانونی چاپ کردن [دو نسخه ای کردن]
refer U توجه کردن یا کار کردن یا نوشتن درباره چیزی
fraise U نرده دار کردن دهانه چیزی را گشادتر کردن
set loose <idiom> U رها کردن چیزی که تو گفته بودی ،آزاد کردن
to pull off something [contract, job etc.] U چیزی را تهیه کردن [تامین کردن] [شغلی یا قراردادی]
refers U توجه کردن یا کار کردن یا نوشتن درباره چیزی
referred U توجه کردن یا کار کردن یا نوشتن درباره چیزی
disquisition U تحقیق جستجو
mouser U جستجو کننده
elimination U در حین جستجو
search results U نتایج جستجو
search result U نتیجه جستجو
corrective maintenance U عمل جستجو
hunt out U با جستجو یافتن
searchers U جستجو کننده
seeker U جستجو کننده
searchless U بدون جستجو
searching time U زمان جستجو
searchable U قابل جستجو
searcher U جستجو کننده
search string U رشته جستجو
search memory U حافظه جستجو
search cycle U چرخه جستجو
quester U جستجو کننده
search key کلید جستجو
search and replace U جستجو و جایگزینی
valuate U ارزش چیزی رامعین کردن ارزیابی کردن
quantifying U محدود کردن کیفیت چیزی را معلوم کردن
quantify U محدود کردن کیفیت چیزی را معلوم کردن
quantified U محدود کردن کیفیت چیزی را معلوم کردن
quantifies U محدود کردن کیفیت چیزی را معلوم کردن
to instigate something U چیزی را برانگیختن [اغوا کردن ] [وادار کردن ]
to throw light upon U روشن کردن کمک بتوضیح چیزی کردن
cession U صرفنظر کردن از چیزی وواگذار کردن ان واگذاری
Recent search history Forum search
2New Format
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1چیزی که عوض داره گله نداره
1Arousing
1pedal pamping
1construed
2من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com